گزارش رادیو زمانه از برگزاری نخستین همایش و بزرگداشت صد سالگی نفت مسجد سلیمان.

گرچه بارانی نبارد آسمان! مانده ام در حسرت یک عشق پاک. بغض خیس دل تنهای من است. شما که عشقتان زندگی ست. شما که عشق تان زندگیست. شما که خشم تان مرگ است. شما که تاباندهاید در یأس آسمانها. شما که به وجود آوردهاید سالیان را.

تنها تویی که بر لب من شعر می شوی. یک روز سرم به سنگ می خورد. پوسته زمخت بهت و گیجی را می شکنم. و از آوارهای هفت ریشتری زمان. به خود می آیم! آیه آیه فاتحه و یاسین. برای خودم زمزمه می کنم. برای خودم گریه می کنم. برای خودم ضجه می زنم. پشت این شیشه های کمااندود. برادرم بیهوش نفس می کشد. در انتظار چشمان بسته ات. روی دیوار ICU یادگاری می نویسم.

گاهي بايد برگرديم و نگاهي كنيم. نكند گرد فراموشي بنشيند روي آرمان هايمان . پس شاخههای یاس و مریم فرق دارند.

نم نم زندگی کن مثل بارون. جوانه جان گرفته و درون مادرش هر روز و هر روز بیشتر احساس میشود. مروارید قلبش در صدف سینه تپیده. می آید تا گرمای زندگی را دو چندان کند. تولدت مبارک همسر مهربونم تولدت مبارک مهران عزیزم. Whenever I see your smiling face. I have to smile myself. You Yes, I do. امیدوارم سایه ت همیشه بالای سرم باشه مهران جونم. حسین آمد باید رفت خانه.

باکسانی پیونددوستی ببندکه ارزش محبتت راداشته باشند. یادداشت های سوخته ام را. به همراه تمام ناگفته هایم. دربطری نهادم و به دست امواج دریاسپردم. وقتی همه چیزخوب پیش می رود. که همیشه یک جای کاربلنگد. اماکسی جرات نداردبه من دست بزند. یاازصفحه ی شطرنج بیرونم کند.

سعی نمی کنم کسی باشم که نیستم و تلاش نمی کنم که همه را تحت تاثیر قرار دهم. اگر مي خواهي خوشبخت باشي براي خوشبختي ديگران بكوش. زيرا آن شادي كه ما به ديگران مي دهيم به خود ما بر مي گردد. گاه بايد خنديد بر غمي بي پايان. از اینکه بهم سر زدید ممنونم. اگه دوست داشتید برای پست هام نظر بذارید. سعی می کنم حتما بخونمشون و زود جواب بدم.

به وبلاگ yanarem خوش آمدید. دلم برات تنگ شده خداجون. نبودن تو فقط نبودن تو نیست نبودن خیلی چیزهاست کلاه روی س رمان نمیایستد! شعر نمیچسبد پول در جیبمان دوام نمیآورد! نمک از نان رفته! خنکی از آب. ما بیتو فقیر شدهایم مادر.

امیدوارم هیچ آدمی هرگز به نقطه ای نرسه که فکر کنه برزخی که توش گیر افتاده بخاطر دلیه که یه روزی یه جایی شکسته. همین! بهترین هارو براتون آرزومندم و به رفیقی که بهترینه می سپرمتون. یا حق! عشق مکثی ست قبل بیداری. انتخابی میان جبر و جبر. جام سم توی دست لرزانت. تیغ هم روی گردنت باشد! تیرماه یکهزار و سیصد و نود و چهار.